پارسال تو جشنوارۀ فیلم ونکوور چند تا فیلم خیلی خوب دیدم
هم خیلی خوش ساخت و هم خیلی اطلاعات دهنده
بر عکس امسال
دو تا فیلم فقط دیدم که از هیچکدومشون راضی نیستم
اقلا فیلم امشب یه کمی خنده دار بود
ولی فیلم دیشب
فیلم " سیمای زنی در دوردست"
همون اوایل فیلم
مرد پا به سن گذاشته ای رو نشون می داد که ناراحتی تنفسی داشت
ماسک اکسیژن روی صورتش بود و شلنگی که ماسک رو به کپسول اکسیژن وصل می کرد شل بود
به سختی نفس می کشید
پسرش نگران حال پدر ، از هنرپیشۀ نقش اول فیلم خواست که شلنگ رو محکم نگه داره تا اون بره دنبال دکتر
حرکات پر شتاب و عجیب و غریب پسر که مثلا هول شده بود
و بعدش هم کارهایی که هنرپیشۀ نقش اول فیلم انجام می داد تا در مدت غیبت پسر بتونه فلنگو ببنده
اکثر هم وطنان تماشاچی حاضر در سالن سینما رو به خنده انداخته بود
حالا نمیدونم کجاش خنده دار بود
مستاصل بودن پسر بیچاره یا بی مسیولیتی آقای نقش اول
شاید مردم - منجمله آقای کارگردان - چیز خنده داری توش می دیدند
ولی برای من
اون ماسک اکسیژن ، اون تنفس مشکل و نا منظم
و اون نگاه........
-نمی دونم هنرپیشۀ نقش پیرمرد خوب بازی می کرد
یا من اون نگاه آشنا رو از زیر ابرو های پرپشت فلفل نمکی می دیدم-
.......
صدای قهقهه سالن رو پر کرده بود
من فقط تونستم تو خودم فرو برم
و اشکهایی رو که گوله گوله پایین می او مدن رو روی صورتم حس کنم
دیگه از بقیۀ فیلم چیزی نفهمیدم
هم خیلی خوش ساخت و هم خیلی اطلاعات دهنده
بر عکس امسال
دو تا فیلم فقط دیدم که از هیچکدومشون راضی نیستم
اقلا فیلم امشب یه کمی خنده دار بود
ولی فیلم دیشب
فیلم " سیمای زنی در دوردست"
همون اوایل فیلم
مرد پا به سن گذاشته ای رو نشون می داد که ناراحتی تنفسی داشت
ماسک اکسیژن روی صورتش بود و شلنگی که ماسک رو به کپسول اکسیژن وصل می کرد شل بود
به سختی نفس می کشید
پسرش نگران حال پدر ، از هنرپیشۀ نقش اول فیلم خواست که شلنگ رو محکم نگه داره تا اون بره دنبال دکتر
حرکات پر شتاب و عجیب و غریب پسر که مثلا هول شده بود
و بعدش هم کارهایی که هنرپیشۀ نقش اول فیلم انجام می داد تا در مدت غیبت پسر بتونه فلنگو ببنده
اکثر هم وطنان تماشاچی حاضر در سالن سینما رو به خنده انداخته بود
حالا نمیدونم کجاش خنده دار بود
مستاصل بودن پسر بیچاره یا بی مسیولیتی آقای نقش اول
شاید مردم - منجمله آقای کارگردان - چیز خنده داری توش می دیدند
ولی برای من
اون ماسک اکسیژن ، اون تنفس مشکل و نا منظم
و اون نگاه........
-نمی دونم هنرپیشۀ نقش پیرمرد خوب بازی می کرد
یا من اون نگاه آشنا رو از زیر ابرو های پرپشت فلفل نمکی می دیدم-
.......
صدای قهقهه سالن رو پر کرده بود
من فقط تونستم تو خودم فرو برم
و اشکهایی رو که گوله گوله پایین می او مدن رو روی صورتم حس کنم
دیگه از بقیۀ فیلم چیزی نفهمیدم